خیال تو
قبل از شروع بگم که فیک بعدی از تهکوکه و اون شاده🌝🪐
پارت ۲
کوک:خاب پس بزنین بریم
همه اعضا سوار ماشینامون شدیم و به سمت خونه هامون رفتیم شوگا رفت تا نامجون هیونگو برسونه اخه هیونگ هنوزم گواهینامه شو نگرفته
منو ته تو یه خونه زندگی میکنیم
از صبحم با ماشین ته هیونگ اومده بودیم
بعد از گذشت ۱۰ مین به خونه رسیدیم با کلی ذوق شوق شروع به بستن چمدونامون کردیم
ته:خیلی ذوق دارممم کوککککییی بعد از این همه سال دارم برمیگردم
از وقتی بابا مامانم اومدن توی شهر دیگه اونجا نرفتم
کوک:منم هیونگ
ته:امش...
حرف ته هیونگ با زنگ خوردن گوشیم نصفه موند
کوک:ببخشید ...
به طرف گوشی رفتم
کوک:نامجون هیونگه
کوک:الو هیونگ؟...
اره
اره
ما با ماشین من میاییم
اره
مراقب باشیا
خدافظ
ته:چی گفت خرگوشی
کوک: گفت داره با جیمین هیونگ برمیگرده خونه شوگا(خنده خرگوشی)
ته؛پس زودباش که دیر برسیم شوگا هیونگ کلمونو میکنه
کوک:من دیگه تقریبا جم کردم
ته:کوک اگه یچیزی بگم ناراحت میشی؟
کوک:چی
ته:من از اونجا ممکنه یه چندروزی برم خونه مادربزرگم ..میدونی که از اونجا هم خیلی دوره موقعی که شما برمیگردین من نمیام ..۲ روزه میرم میام
کوک:ولی من دلم تنگ میشه ..تو خونه هم بدون تو میترسم
ته:اهه اههه خرس گنده ...دودقیقه وایسا
ته به طرف اتاقش رفت و بعد از چند ثانیه با یه عروسک کوچولو اومد
کوک:اون چیه ..
ته:اینو یادته
کوک:این شبیه تدیه
ته:اره ..شبیه تدیه
(پرش ۲۰۱۰)
کوک:ته ،هیونگ من قرار یک ماه نبینمت دلم تنگ میشه
ته: کوک زود میام قول میدم
کوک:نمیشه تو نری ؟اگه توبری من تنها میشم ... بعدش میترسم صبحا برم مدرسه
ته:وایسا
ته به طرف خونه رفت و عروسک خرسی که خیلی دوسش داشت رو اورد
ته:کوکی این تدیه ..جای من پیشت میمونه تا من برگردم ..بعدش جای دوری نمیرم میرم خونه عموم توی کانگنامه ..مجبورم بخاطر مادربزرگمم بیشتر بمونم چون باید بره دکتر
کوک:مرسی ته هیونگ
کوک عروسک رو گرفت و توی بغلش کشید
که یهو یه صدایی اومد
&:I love you..l love you
کوک:هیییی حرف میزنههههه
ته:اره اگه روی قلب رو شکمش فشار بدی حرف میزنه
مامان ته:تهیونگ پسرم باید بریم
ته:فعلا خدافظ کوکی
کوک:خدافظ ته(بغض)
ته کم کم از کوک فاصله گرفت و به طرفماشین رفت وسوارش شد
ویو کوک
از رفتن ته خیلی ناراحتم اون تنها دوست منه ... تصمیم گرفتم برم کنار پل بشینم مامانم هیچ وقت نمیزاره تنها برم اونجا همیشه باید ته یا بابام یکی باهم میومد
ولی ايندفعه بدون این که به کسی بگم رفتم اونجا
کنار پل نشسته بودم و پاهامو ازش اویزون کرده بودم
تدی رو بغل خودم نشونده بودم
و داشتم باهاش حرف میزدم
کوک:میدونی چیه تدی ...
که حرفم با ماشینی که از بغلم رد شد نصفه موند ماشین سنگین بود که باعث شد پل بلرزه
بعد از اینکه ماشین رد شد
به طرف اقای تدی برگشتم ولی اثری از تدی نبود
به پایین نگاه کردم تدی اقتاده بود پایین
ارتفاع زیاد بود نمیتونستم برم بیارمش
با گریه به طرف خونه رفتم و ماجرا رو برای مامان بابام تعریف کردم
و کل اون یک ماه که ته برگرده رو گریه کردم
(پرش به حال)
ته:ولی باید قول بدی این دفعه دیگه گمش نکنی
کوک:مرسیییییی
ته با لبخند به ذوق کوک خیره شده بود که با شنیدن صدای زنگ موبایل چشمش رو از کوک گرفت و به موبایلش که روی میز بود داد
به اسم نگاه کرد
شوگا هیونگ
ته:الو هیونگ
شوگا:ای تخ......... مگه نگفتم سر ۱ ساعت هانننننننننن ۳ ساعته مارو کاشتیییی بیایین میخواییم شام بخوریممم ..جین میگه تا شما نیایین نباید بخوریمممم
ته:ببخشید هیونگ..الان میاییم
ته:کوک بدو
سریع چمدونا رو برداشتیم و سوار ماشین شدیم که ......
تا پارت بعدی باییییی🌝🪐
شرط
تا اخر هفته به یه جاییی برسه دیگه🥀💞
پارت ۲
کوک:خاب پس بزنین بریم
همه اعضا سوار ماشینامون شدیم و به سمت خونه هامون رفتیم شوگا رفت تا نامجون هیونگو برسونه اخه هیونگ هنوزم گواهینامه شو نگرفته
منو ته تو یه خونه زندگی میکنیم
از صبحم با ماشین ته هیونگ اومده بودیم
بعد از گذشت ۱۰ مین به خونه رسیدیم با کلی ذوق شوق شروع به بستن چمدونامون کردیم
ته:خیلی ذوق دارممم کوککککییی بعد از این همه سال دارم برمیگردم
از وقتی بابا مامانم اومدن توی شهر دیگه اونجا نرفتم
کوک:منم هیونگ
ته:امش...
حرف ته هیونگ با زنگ خوردن گوشیم نصفه موند
کوک:ببخشید ...
به طرف گوشی رفتم
کوک:نامجون هیونگه
کوک:الو هیونگ؟...
اره
اره
ما با ماشین من میاییم
اره
مراقب باشیا
خدافظ
ته:چی گفت خرگوشی
کوک: گفت داره با جیمین هیونگ برمیگرده خونه شوگا(خنده خرگوشی)
ته؛پس زودباش که دیر برسیم شوگا هیونگ کلمونو میکنه
کوک:من دیگه تقریبا جم کردم
ته:کوک اگه یچیزی بگم ناراحت میشی؟
کوک:چی
ته:من از اونجا ممکنه یه چندروزی برم خونه مادربزرگم ..میدونی که از اونجا هم خیلی دوره موقعی که شما برمیگردین من نمیام ..۲ روزه میرم میام
کوک:ولی من دلم تنگ میشه ..تو خونه هم بدون تو میترسم
ته:اهه اههه خرس گنده ...دودقیقه وایسا
ته به طرف اتاقش رفت و بعد از چند ثانیه با یه عروسک کوچولو اومد
کوک:اون چیه ..
ته:اینو یادته
کوک:این شبیه تدیه
ته:اره ..شبیه تدیه
(پرش ۲۰۱۰)
کوک:ته ،هیونگ من قرار یک ماه نبینمت دلم تنگ میشه
ته: کوک زود میام قول میدم
کوک:نمیشه تو نری ؟اگه توبری من تنها میشم ... بعدش میترسم صبحا برم مدرسه
ته:وایسا
ته به طرف خونه رفت و عروسک خرسی که خیلی دوسش داشت رو اورد
ته:کوکی این تدیه ..جای من پیشت میمونه تا من برگردم ..بعدش جای دوری نمیرم میرم خونه عموم توی کانگنامه ..مجبورم بخاطر مادربزرگمم بیشتر بمونم چون باید بره دکتر
کوک:مرسی ته هیونگ
کوک عروسک رو گرفت و توی بغلش کشید
که یهو یه صدایی اومد
&:I love you..l love you
کوک:هیییی حرف میزنههههه
ته:اره اگه روی قلب رو شکمش فشار بدی حرف میزنه
مامان ته:تهیونگ پسرم باید بریم
ته:فعلا خدافظ کوکی
کوک:خدافظ ته(بغض)
ته کم کم از کوک فاصله گرفت و به طرفماشین رفت وسوارش شد
ویو کوک
از رفتن ته خیلی ناراحتم اون تنها دوست منه ... تصمیم گرفتم برم کنار پل بشینم مامانم هیچ وقت نمیزاره تنها برم اونجا همیشه باید ته یا بابام یکی باهم میومد
ولی ايندفعه بدون این که به کسی بگم رفتم اونجا
کنار پل نشسته بودم و پاهامو ازش اویزون کرده بودم
تدی رو بغل خودم نشونده بودم
و داشتم باهاش حرف میزدم
کوک:میدونی چیه تدی ...
که حرفم با ماشینی که از بغلم رد شد نصفه موند ماشین سنگین بود که باعث شد پل بلرزه
بعد از اینکه ماشین رد شد
به طرف اقای تدی برگشتم ولی اثری از تدی نبود
به پایین نگاه کردم تدی اقتاده بود پایین
ارتفاع زیاد بود نمیتونستم برم بیارمش
با گریه به طرف خونه رفتم و ماجرا رو برای مامان بابام تعریف کردم
و کل اون یک ماه که ته برگرده رو گریه کردم
(پرش به حال)
ته:ولی باید قول بدی این دفعه دیگه گمش نکنی
کوک:مرسیییییی
ته با لبخند به ذوق کوک خیره شده بود که با شنیدن صدای زنگ موبایل چشمش رو از کوک گرفت و به موبایلش که روی میز بود داد
به اسم نگاه کرد
شوگا هیونگ
ته:الو هیونگ
شوگا:ای تخ......... مگه نگفتم سر ۱ ساعت هانننننننننن ۳ ساعته مارو کاشتیییی بیایین میخواییم شام بخوریممم ..جین میگه تا شما نیایین نباید بخوریمممم
ته:ببخشید هیونگ..الان میاییم
ته:کوک بدو
سریع چمدونا رو برداشتیم و سوار ماشین شدیم که ......
تا پارت بعدی باییییی🌝🪐
شرط
تا اخر هفته به یه جاییی برسه دیگه🥀💞
- ۲.۴k
- ۱۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط